نی نینی نی، تا این لحظه: 13 سال و 19 روز سن داره

کنجد

I cant wait longer...

                                                        I cant wait any more... I want to know if you are a boy or a girl  My father says if he was me he wouldnt do an ultrasound and would let it come as a surprise but the problem is that I CAN'T Worse for worse, I will not know this even in the next sono. God! I have to wait at least another 6 WEE...
29 خرداد 1390

روز پدر مبارک!

Some one has said :Dad, you're someone to look up to no matter how tall I've grown... and your dad is definetly so                                     دیروز روز پدر بود. اولین سالی که بابا هم به جمع باباها پیوسته! بابای شما دیروز تا لنگ ظهر خوابید...مثل همیشه...عیبی نداره چون فکرکنم وقتی تو دنیا بیای دیگه نتونه به این راحتی ها بخوابه!! دیروز ظهر رفتیم خونه بابای من. بنده خدا یک چلو مرغ عالی درست کرده بود و بابات هم میگفت که من باید ازش یاد بگیرم! ت...
29 خرداد 1390

My own childhood-1

There is not a single day (or even moment) that I don’t think about you; if I didn’t write for a while, its because I don’t want to write rubbish…! Let me tell you about my childhood….I think I had a wonderful one and I have always hoped to be able to create the same for “you”. I am not quite sure how?... And things have changed a lot In the hot weather of Ahvaz and during the Iraq-Iran war with the least facilities for a child... We had a very big house, in fact the biggest house in Kian Pars in Ahvaz, which is considered the most elite part of the city. I remember I had a black board and...
12 خرداد 1390

روز مادر مبارک!---God wanted to be everywhere, therefore He created Mothers

امروز که من هم به جمع مادرها پیوستم  از همیشه بیشتر جای خالی مادرم رو احساس میکنم. آه اگر بود مثل همیشه نعمت بود. چقدر سوال داشتم ازت دیروز... آخرش سونیا باهام اومد و با کلی ترس و لرز رفتیم بیمارستان. چقدر خانم دکتری که اونجا بود بد اخلاق بود.نه ملاحظه همکار بودنم رو کرد نه نگرانیم رو بعنوان یک مامانی که تازه اول راهه و کلی هم ترسیده... اینها مهم نیست مهم اینکه تو سالم بودی و من قلب کوچولوت  رو که اندازه یک نقطه هست دیدم! قربون قلب کوچولوش برم که انقدر تند تند میزنه! اولین عکس 8 هفتگیت رو فردا upload میکنم...به بابا نشون دادم، کلی ذوق کرده بود! و میگفت اینجوری تا آخر 9 ماه من همه رو دق میدم. ...
3 خرداد 1390

سلام مامان! سلام کنجد من!

سلام عزیزم! سلام کنجدم! اول بگذار بهت بگم چرا اسم وبلاگ رو کنجد گذاشتم. تو الان 6 هفتته، یعنی 6 هفته است که تو شکم مامانی ! و من هفته پیش خبر دار شدم. من و بابا خیلی خوشحال شدیم بعد من رفتم تو اینترنت و کلی مطلب خوندم. اونجا نوشته بود تو به اندازه یک کنجدی و از اون موقع من نمیتونم قربون صدقه کنجدم نرم!    امروز به بابا میگم که برات یک وب لاگ درست کردم و اگر اون فرصت کنه و اینجا چیز بنویسه، خیلی خیلی بهتر از من مینویسه. امیدوارم صحیح و سالم دنیا بیای و من بتونم همه کاری بکنم که این دنیا برات جای مهربونتری باشه. راستی تو این هفته قلبت شروع به زدن کرده. با قلب پاکت برای بابا بزرگ دعا کن. دعا کن هیچیش نباشه. قربانت ماما...
3 خرداد 1390

چه شکلی میشی؟ به کی میری؟

عمه معصوم میگه: "اگه به بابابش یا به آقای دکتر (یعنی بابای من) بره خیلی خوشگل میشه" ! من سبزم بابابت هم همینطور...منم امیدوارم به بابابزرگ بری چون اون سفیده!! وگرنه مثل دختر عمه هات ندا و مهیا میشی افریقایی (به قول خود مهیا )!!! البته ناگفته نماند هر دوتاشون نمکی و نازند بخصوص همین مهیا خانم! اما بزار بگم سونیا چی میگه: میگه تو میشی یک عدد لب با یک کله پر مو !!! با دوتا چشم از اون زیر میرها!!!!!!!     ...
3 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کنجد می باشد